خطبهاى از آن حضرت ( ع )
به مردمى گرفتار آمدهام ، که چون فرمان مىدهم اطاعت نمىکنند و چون فرا مىخوانم پاسخ نمىگویند . اى بىریشهها چرا در یارى پروردگارتان درنگ مىکنید ؟ آیا دینى نیست که شما را با یکدیگر متحد سازد ؟ آیا غیرت و حمیّتى نیست که شما را به خشم آورد ؟ در میان شما ایستاده ، بانگ برداشته ، یارى مىطلبم ، ندایتان مىدهم ، مگر به فریاد رسید . دریغا ، که هیچ سخنى از من نمىشنوید و هیچ فرمانى را به کار نمىبندید .
سرانجام ، پایان ناگوار کارها پدیدار خواهد شد . نپندارم که به پایمردى شما از کس انتقامى توان گرفت یا به مقصودى توان رسید . شما را به یارى برادرانتان فراخواندم ،
نالیدید ، همانند اشترى که از درد ناف بنالد و گرانى و سستى ورزیدید ، همانند اشترى پشت ریش که بار بر او نهاده باشند . سپس ، خردک سپاهى مضطرب و ناتوان به نزد من روانه داشتهاید ، چنان با بىمیلى قدم برمىدارند که گویى به دیار مرگشان مىبرند » . من مىگویم : « متذائب » در سخن امام ( ع ) به معنى مضطرب است . از « تذائبت الریح » یعنى وزش باد مضطرب شد و « ذئب » ( گرگ ) را ذئب گویند به سبب اضطرابى که در رفتار دارد .
مُنِيتُ بِمَنْ لاَ يُطِيعُ إِذَا أَمَرْتُ وَ لاَ يُجِيبُ إِذَا دَعَوْتُ لاَ أَبَا لَكُمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ رَبَّكُمْ أَ مَا دِينٌ يَجْمَعُكُمْ وَ لاَ حَمِيَّةَ تُحْمِشُكُمْ أَقُومُ فِيكُمْ مُسْتَصْرِخاً وَ أُنَادِيكُمْ مُتَغَوِّثاً فَلاَ تَسْمَعُونَ لِي قَوْلاً وَ لاَ تُطِيعُونَ لِي أَمْراً حَتَّى تَكَشَّفَ اَلْأُمُورُ عَنْ عَوَاقِبِ اَلْمَسَاءَةِ فَمَا يُدْرَكُ بِكُمْ ثَارٌ وَ لاَ يُبْلَغُ بِكُمْ مَرَامٌ دَعَوْتُكُمْ إِلَى نَصْرِ إِخْوَانِكُمْ فَجَرْجَرْتُمْ جَرْجَرَةَ اَلْجَمَلِ اَلْأَسَرِّ وَ تَثَاقَلْتُمْ تَثَاقُلَ اَلنِّضْوِ اَلْأَدْبَرِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَيَّ مِنْكُمْ جُنَيْدٌ مُتَذَائِبٌ ضَعِيفٌ كَأَنَّما يُساقُونَ إِلَى اَلْمَوْتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ قال السيد الشريف أقول قوله ع متذائب أي مضطرب من قولهم تذاءبت الريح أي اضطرب هبوبها و منه سمي الذئب ذئبا لاضطراب مشيته
نظرات شما عزیزان: